نويسنده: عباس کوثري

 
«جَنّه» به فتح جيم از ماده «جنن»، به معناي باغ داراي درخت همراه با طراوت و نشاط است. جمع آن «جنّات» (1) و «جنان» است. (2) در صورتي به باغ جنت مي‌گويند که درختان زمين آن را پوشيده باشند (3) و اگر زمين آن پوشيده از درخت نباشد، به آن حديقه گفته مي‌شود؛ (4) زيرا معناي اصلي آن پوشش و ستر است. به بهشت نيز از اين رو جنّت گفته‌اند که پاداشي است که در دنيا از نگاه مردم پنهان است، چنان که بر بچه‌ي در رحم مادر جنين اطلاق شده و به سپر که انسان آن را پوشش و حفاظ خود قرار مي‌دهد، مِجَنّ گويند. (5)

کاربردهاي جنه در قرآن

1. بهشت برزخي

در بسياري از آيات از بهشت و باغ‌هاي سرسبز آن با کلمه جنّه و جنات ياد شده است. مي‌توان از اين آيات دو نوع بهشت برداشت کرد: يکي بهشت برزخي، فاصله بين مرگ تا قيامت و ديگري بهشت در آخرت که بعد از قيامت و محاسبه‌ي اعمال است و براي نيکوکاران از قبل آماده شده است. از جمله آياتي که بر وجود بهشت برزخي دلالت دارد، آيه مربوط به مؤمن آل ياسين است. خداوند در پاسداشت ايمان او و حمايتش از پيامبران مي‌فرمايد: «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ». (6) برخي معتقدند جمله «قِيلَ ادْخُلِ» پس از شهادت وي است؛ در نتيجه مقصود از «جنّة» بهشت برزخي است؛ زيرا سياق آيه بيانگر اين است که بين فرمان به داخل شدن به بهشت و شهادت وي فاصله‌اي نبوده و معناي آيه اين است که [پس از شهادت وي] به او گفته شد وارد بهشت شو. گفت: اي کاش قوم من مي‌دانستيد که پروردگارم مرا آمرزيده و مرا در شمار افراد باکرامت قرار داده است. علامه طباطبايي در الميزان اين آيه را از دلايل بهشت برزخي مي‌داند. (7)
مرحوم طبرسي نيز مي‌نويسد: اين آيه دلالت بر وجود نعمت در قبر و عالم برزخ دارد؛ زيرا مؤمن آل ياسين زماني اين جمله را گفته است که قوم وي پس از او زنده بوده‌اند. (8)
از آيه «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ...» (9) استفاده مي‌شود که شهيدان پس از مردن قبل از قيامت، نزد خدا از رزق و روزي بهره‌مند خواهند بود. در حديثي اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) فرمودند: «القبر اما روضة من رياض الجنه او حُفرة من حفر النار»: قبر يا باغي از باغ‌هاي بهشت است يا گودالي از گودال‌هاي آتش. (10) برخي احتمال داداه‌اند «قِيل ادخُلِ الجنّةَ» جمله مستأنفه است و درصدد بيان بهشت اخروي بعد از قيامت است؛ بدين سان که ممکن است براي فردي پس از شهادت مؤمن آل ياسين اين سؤال مطرح شود که حال وي به هنگام ملاقات در قيامت چگونه است که خداوند فرموده است در آن زمان به وي گفته خواهد شد: داخل بهشت شو. (11) ولي اين احتمال برخلاف ظاهر آيه است؛ زيرا جمله «يَاليتَ قَومي يَعلمُون» بيانگر اين است که اين جمله را پس از شهادت گفته است؛ علاوه بر اينکه از فعل ماضيِ «قيل» استفاده مي‌شود که فرمان به داخل شدن به بهشت، مربوط به آينده نيست.

2. بهشت آخرت

در آيات فراواني از بهشت اخروي با کلمه‌ي «جنّه» و «جنّات» ياد شده است. خداوند متعال در آغاز سوره تکوير درهم پيچيده شدن خورشيد و بي‌فروغ‌شدن ستاره‌ها و به حرکت در آمدن کوه‌ها را بيان کرده و در ادامه پس از بيان رخدادهاي ديگر فرموده است: «وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ * عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ»: (12) و در آن هنگام که بهشت نزديک شود، هر کس مي‌داند چه چيزي را آماده کرده است. مقصود از جنبه به قرينه آنچه در آيات پيشين از انهدام خورشيد و ستارگان و... ذکر شده، بهشت آخرت است نه برزخي. خداوند در جاي ديگر مي‌فرمايد: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُا كِتَابِيَهْ * إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلاَقٍ حِسَابِيَهْ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ * فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ». (13) مقصود از «جنَه» به قرينه جمله «اُوتي» بهشت اخروي است. اين کلمه در آيات 119 سوره مائده، 25 بقره، 15 فرقان، 42 اعراف، 26 يونس و... به همين معناست؛ زيرا همراه آمدن کلماتي چون خالدين، خالدون، خلد که داراي مفهوم جاودانگي‌اند، دلالت بر بهشت اخروي مي‌کند.

3. باغ و بوستان

در برخي از آيات از بوستان‌هاي دنيا نيز با تعبير «جنّه»، «جنّتان» و «جنّتن» ياد شده است. خداوند در قصه اصحاب سبأ مي‌فرمايد: «لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ * فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْ‏ءٍ مِن سِدْرٍ قَلِيلٍ»: (14) براي [قوم] سبأ در محل سکونتشان نشانه‌اي [از قدرت الهي] بود، دو باغ از راست و چپ [و به آنان گفتيم] از روزي پروردگارتان بخوريد و شکر او را به جا آوريد؛ شهري است پاک و پاکيزه و پروردگاري بسيار آمرزنده؛ اما آنان [از شکر نعمت] رويگردان شدند و ما سيل عرم (ويرانگر يا سد شکست برداشته) را بر آنان فرستاديم و دو باغ آنان را به دو باغ با ميوه‌هاي تلخ و درختان شوره گز و اندکي درخت سدر مبدل ساختيم.
آيه 266 سوره بقره نيز به همين معناست. خداوند متعال در تشبيه عمل ريايي به باغ سوخته مي‌فرمايد: «أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الَّثمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ»: آيا کسي از شما دوست دارد باغي از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زير درختان آن، نهرها بگذرد و براي او در آن از هر ميوه‌اي وجود داشته باشد، در حالي که به سن پيري رسيده و فرزنداني ضعيف دارد، پس گردبادي که در آن آتش است، به آن برخورد کند و شعله‌ور گردد و بسوزد. جنت در آيات 32، 33، 35 و 39 سوره کهف به همين معناست.

پي‌نوشت‌ها:

1. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 1، ص 324.
2. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 112.
3. ابن دريد؛ ترتيب جمهرة اللغة؛ ج 1، ص 324.
4. ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 2، ص 391.
5. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 1، ص 421.
6. يس: 26-27.
7. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 17، ص 79-80.
8. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 659.
9. آل عمران: 169-170.
10. محمدباقر مجلسي؛ بحارالانوار؛ ج 6، ص 218.
11. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 4، ص 11.
12. تکوير: 13-14.
13. حاقه: 19-23.
14. سباء: 15-16.

منبع مقاله :
منبع‌مقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.